English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 303 (9677 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rhizogenetic U ریشه زا
rhizogenic U ریشه زا
rhizogenous U ریشه زا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
extraction U ریشه
cathedral U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedrals U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
abort ریشه نکردن
aborted U ریشه نکردن عقیم ماندن
aborting U ریشه نکردن عقیم ماندن
aborts U ریشه نکردن عقیم ماندن
radical U ریشه
radicals U ریشه
etymological U مربوط به ریشه لغات
mathematical U مثل ریشه دوم
stump U ریشه
stumped U ریشه
stumping U ریشه
stumps U ریشه
tailing U ریشه سنگ یا اجر
germ U ریشه منشاء
germs U ریشه منشاء
stub U ریشه
stubbed U ریشه
stubbing U ریشه
stubs U ریشه
inveterate U ریشه کرده
rootless U بی ریشه
channel U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeled U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeling U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channels U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
beetroot U ریشه چغندر
beetroots U ریشه چغندر
square root U ریشه دوم
square roots U ریشه دوم
fringed U ریشه دار
frilled U ریشه دار
stubby U ریشه دار سیخ سیخ
tassel U ریشه
tassels U ریشه
tendril U ریشه پیچک
tendrils U ریشه پیچک
runner U ریشه هوایی
runners U ریشه هوایی
theme U ریشه زمینه
themes U ریشه زمینه
stock U پایه دسته ریشه
stocked U پایه دسته ریشه
stripping U ریشه کنی گیاه در سطح زمین
cube root U ریشه مکعب
cube root U ریشه سوم کعب
cube root U ریشه سوم
cube roots U ریشه مکعب
cube roots U ریشه سوم کعب
cube roots U ریشه سوم
root U ریشه
root U ریشه کن کردن
root U از عددی ریشه گرفتن
root U ریشه دار کردن
root U ریشه گرفتن
roots U ریشه
roots U ریشه کن کردن
roots U از عددی ریشه گرفتن
roots U ریشه دار کردن
roots U ریشه گرفتن
madder U ریشه روناس
uproot U ریشه کن کردن
uprooted U ریشه کن کردن
uprooting U ریشه کن کردن
uproots U ریشه کن کردن
supplant U از ریشه کندن
supplanted U از ریشه کندن
supplanting U از ریشه کندن
supplants U از ریشه کندن
eradicating U ریشه کن کردن
frill U ریشه دارکردن
frills U ریشه دارکردن
tuft U ریشه پارچه
tufts U ریشه پارچه
grubbing U ریشه کنی گیاهان در زمین
tentacle U شاخک حساس ریشه حساس
tentacles U شاخک حساس ریشه حساس
cognate U هم ریشه
cognate U واژه هم ریشه
scab U ریشه
scabs U ریشه
fixing U حاشیه ریشه
pedigree U ریشه نژاد
pedigrees U ریشه نژاد
deep-rooted U ریشه کرده
stem U ریشه اصل
stem U ریشه لغت قطع کردن
stemmed U ریشه اصل
stemmed U ریشه لغت قطع کردن
stemming U ریشه اصل
stemming U ریشه لغت قطع کردن
stems U ریشه اصل
stems U ریشه لغت قطع کردن
etymologies U ریشه جویی صرف
etymologies U ریشه شناسی
etymology U ریشه جویی صرف
etymology U ریشه شناسی
Other Matches
radicate U ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenetic U تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenic U تولید کننده ریشه ریشه اور
to strike root U ریشه گرفتن ریشه دواندن
to take root U ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
plaiting U [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
rootlet U ریشه چه
radicle U ریشه چه
expansion scab U ریشه
fringes U ریشه
fringe U ریشه
fibreless U بی ریشه
fimbriation U ریشه
frange U ریشه
harl U ریشه
harle U ریشه
homoousian U از یک ریشه
cama U ریشه
paronymous U هم ریشه
radix U ریشه
fimbria U ریشه
depth of face U ریشه
thrum U ریشه
tie [knot] U ریشه
fimbriated U ریشه دار
hangnail U ریشه ناخن
hang nail U ریشه ناخن
grubbing up U ریشه کنی
morphophonemics U ریشه شناسی
imaginary root U ریشه ی انگاری
irrationable U ریشه گنگ
irradicate U از ریشه دراوردن
irradicate U ریشه کن کردن
irradicable U ریشه کن نشدنی
imaginary root U ریشه ی موهومی
horse radish U ریشه خردل
geometric mean U ریشه nام
gelsemium U ریشه یاسمن
extirpation U ریشه کنی
root U ریشه [ریاضی]
etymon U ریشه کلمه
eradiacable U ریشه کن شدنی
enrooted U ریشه کرده
deracinate U از ریشه در اوردن
deep rooted U ریشه کرده
ciliated U ریشه دار
ciliolated U ریشه دار
ciliate U ریشه دار
radical U ریشه [ریاضی]
extirpator U ریشه کن کننده
galangale U ریشه جوز
supplanter U ریشه کن کننده
rhizomorphous U ریشه مانند
fringent U ریشه مانند
firtree root U ریشه صنوبری
filose U ریشه دار
fimbriate U ریشه دار
i. and evdevolution U ریشه گیری
musk root U ریشه مشک
supplantation U از ریشه کنی
rootage U ریشه بندی
root up U ریشه کن کردن
root section U مقطع ریشه
the root of a word U ریشه واژه
thrum U ریشه دار
root out U ریشه کن کردن
to pull up by the roots U ریشه کن کردن
to pull up by the roots U از ریشه دراوردن
to root up U از ریشه دراوردن
tap root U ریشه عمودی
the root of a tree U ریشه درخت
strike root U ریشه زدن
squar root U ریشه دوم
rush root U ریشه ایرسا
rush root U ریشه اریسا
rooty U شبیه ریشه
rooty U ریشه دار
rootlet U ریشه فرعی
tap root U ریشه اصلی
rooter U ریشه کننده
root of the weld U ریشه جوش
root directory U دایرکتوری ریشه
rhizoid U ریشه مانند
rhizanthous U گل اور از ریشه
radicle U اصل ریشه
radicle U ریشه کوچک
rootage U مجموع ریشه ها
thrum U ریشه فرش
paronym U واژه هم ریشه
outroot U از ریشه کندن
rhizoid U ریشه نما
rhizome U شبیه ریشه
rhizopodous U ریشه پای
to root up U ریشه کن کردن
to strike root U ریشه زدن
to take root U ریشه زدن
to take root U ریشه کردن
rhizopod U ریشه پایان
ventral root U ریشه قدامی
wing root U ریشه بال
rhizophagous U ریشه خوار
orris root U ریشه بنفشه
eradication U ریشه کنی
ablation U ریشه کنی
acid radical U ریشه اسید
fringing U ریشه یابی
ammonium U ریشه +4NH
barbate U ریشه دار
blade root U ریشه تیغه
bonder U ریشه دار
bottom run U قشر ریشه
rooted U ریشه کرده
fibrous U ریشه دار
eradication U ریشه کن کردن
eradication U ریشه کن شدن
rooted U ریشه دار
ineradicable U ریشه کن نشدنی
radicular U وابسته به ریشه کوچک
to strike root U ریشه کردن پابرجاشدن
taproot U ریشه عمودی اصلی
strike root U ریشه کردن گرفتن
thrum U ریشه یانخ اویخته
turfines U پوشیدگی از ریشه یا چمن
gelsemium U ریشه یاس زرد
ingrained U دیرینه ریشه کرده
turf U خاک ریشه دار
fimbrillate U دارای ریشه فریف
root of a function U ریشه تابع [ریاضی]
zero of a function U ریشه تابع [ریاضی]
etymologize U ریشه لغتی رایافتن
to extract a root U ریشه گرفتن [ریاضی]
earthbound U درخاک ریشه دوانده
burdock root U ریشه بابا ادم
myogenic U وابسته به ریشه ماهیچه
orpine U ابرون ریشه دار
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
neurogenic U دارای ریشه عصبی
unroot U از ریشه دراوردن یا کندن
monogenic U دارای یک ریشه واصل
braid [fringe] U ریشه سر فرش [منگوله]
He uprooted the tree . U درخت را از ریشه ( جا ) ؟کند
radicate U ریشه دار کردن
teppetology U مطالعه ریشه ای فرش
live forever U ابرون ریشه دار
To dig ones own grave. U تیشه به ریشه خود زدن
xylophilous U ریشه کننده روی چوب
to grub the ground U ریشه های زمینی را کندن
to take the n-th root U ریشه [ان] ام یک عدد را گرفتن [ریاضی]
turfy U پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
root canal therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
endodontic therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal treatment [RCT] U درمان ریشه [دندان پزشکی]
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
macrame U توری ضخیم و ریشه دار
extirpate U ریشه کن کردن ازبین بردن
fringes U ریشه گذاشتن به چتر زلف
fringe U ریشه گذاشتن به چتر زلف
fimbria U حاشیه ریشه دار شرابه
monophyletic U وابسته بیک ریشه واصل
monogenic U دارای ریشه واصل مشترک
monogenesis U دارای یک ریشه یا اصل بودن
galanga U خولنجان مصری ریشه جوز
fagot U ریشه کردن حاشیه پارچه
faggots U ریشه کردن حاشیه پارچه
faggot U ریشه کردن حاشیه پارچه
sawyer U درخت ریشه کن شده وشناور
rhizopod U وابسته به تیره ریشه پایان
root beer U مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
root beers U مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
foraminifer U جنسی از جانوران ریز ریشه پای
rhizomatous U دارای ساقههای ریشه مانند زیرزمینی
Paregmenon U [کنار هم گذاشتن کلماتی که از یک ریشه اند]
This idea took root in my mind. U این نظریه درفکرم ریشه گرفت
Remove something root and branch. U چیزی را از ریشه وبن نابود کردن
blade span axis U محور تغییر گام ریشه تیغه
methyl U ریشه یک فرفیتی هیدروکربن بفرمول 3CH
marsh mallow U یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
Joyedevivre U لذت فراوان زندگی [ریشه فرانسوی]
saw yer U درخت از ریشه کنده که روی اب شناور باشد
endodermis U داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
acrology U مبحث شناسایی ریشه واشتقاق حروف الفباء
methylene U ریشه دو فرفیتی هیدروکربن بفرمول =2CH متیلین
Money is the root of all evil. U پول وثروت ریشه تمام فسادها است
diachrony U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
eryngo U ریشه شقاقل که بعنوان مقوی باء مصرف میشود
centaury U گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
papilla U زائده بافتی ریشه پرو موی سر و بدن و امثال ان
rhizome U ساقههای زیر زمینی ریشه مانند ساقه زیرین
alizarin U ماده نارنجی یا قرمز رنگ که از ریشه روناس می گیرند
cunclude U تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
podophyllin U ماده صمغی وتلخ ومسهلی مستخرجه از ریشه مهر گیاه
hangnail U ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
ineradicably U بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
phlorizin U ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
rhatany U ریشه یکجور گیاه در امریکای جنوبی که در ساختن داروهای ... بکار میبرند
retention area U قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
homology U همانندی وتجانس ساختمان اعضای مختلف جانور یاگیاه در اثرمنشعب شدن از یک ریشه یامبدا متجانس
transylvania U فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
Recent search history Forum search
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1Rathore
1ریشه لغت سرسام چیست
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com